جهان بینی دینی و غیر دینی ( بخش دوّم )

جهان و انسان از دیدگاه جهان بینی غیر دینی

 

      جهان و انسان از دیدگاه سوسیالیسم ، جهان هستی به صورت تصادفی خلق شده است و بطور کلی موجودات جهان به دو دسته زنده و غیر زنده تقسیم می شوند و موجودات زنده هم خود به دو دسته بزرگ گیاهان و حیوانات تقسیم می شوند ، که انسان از جملة حیوانات مترقی و پیشرفته  است . در جهان میان حیوانات  تنازع بقا و انتخاب طبیعی اصلح و حذف طبیعی ضعیف جریان دارد. مثلاً شیر که از همه حیوانات قدرتمندتر است ، در هنگام نیاز به غذا و برای بقای خود ، هر حیوان دیگری را به راحتی شکار    می کند و طعمة خود می سازد . خلاصه شیر و امثال او بنا به حکم قوی بودن هر گونه که خود تشخیص دهند با دیگران بنا به حکم ضعیف بودنشان برخورد می کنند و این نوع برخورد یک اصل و قانون علمی و خلاف آن ( ترحم و دلنوازی ضعیف ) عملی غیر علمی و غیر طبیعی است . بنا براین انسان هم هر چه قوی تر باشد بنا به حکم قوی تر بودن ، بایستی از حق بیشتری برخوردار باشد . با توجه به قدرت اعجاب انگیز و جادویی بشر در عصر کنونی و تسلط بی مانند او بر طبیعت ، سبب شده است تا بشر کنونی ، چندین برابر و بلکه صدها برابر انسانهای پیشین از ابتدای خلقت آدم در کره خاکی تا قرن حاضر ، از معادن و انرژی های موجود بهره برداری و مصرف نماید و آن چنان با ولع پیش می رود ممکن تا چند سال آینده انرژی قابل استفاده ای برای نسل های بعدی باقی نگذارد ! چرا !؟ بنا به حکم قوی بودنش …

وتو  در سازمان ملل حق طبیعی قوی ، ذرات خانه اتمی و هسته ای و …. حق طبیعی قوی ، حمله به ملل ضعف و پایمال کردن حقوق آنها ، حق طبیعی قوی ، و هر آنکه در برابر قوی عرض اندام کند و از حق و حقوق خود دفاع نماید تروریست است . و این حق طبیعی قوی است و باید همگان بدان گردن نهند و بپذیرند ….

غلط تصور نشود این قلدری و زور گویی و رفتار خلاف منطق ، برابر اصل علمی قانون تنازع بقا و انتخاب طبیعی اصلح است . و پایه و اساس جهان بینی سوسیالیسم بر آن استوار است ….

 

جهان و انسان از دیدگاه لیبرالیسم ،  جهان بینی لیبرالیسم  هم جهان بینی علمی است  و با سوسیالیسم تفاوتی ندارد ، جز اینکه سوسیالیسم معتقد به قلع و قمع دین با زور و خشونت همچون درندگان است ولیکن لیبرالیسم معتقد است تا آنجائیکه امکان دارد بایستی با  مکر و فریب پیش رفت و با برنامة از پیش تعیین شده به  جلو رفت و دین را در معبد و کلیسا و مسجد محبوس ساخت و از ورود آن به صحنه اخلاق و اجتماع و سیاست  جلوگیری نمود ….والا همان دیدگاه را دارد که انسان حیوان مترقی و پیشرفته است و جهان هم برای استفاده قوی ، و ضعیف هم محکوم به نابودی است . و خلاف آن ، عمل بر خلاف قوانین علمی است …

 

انسان  و جهان از دیدگاه جهان بینی دینی

 

انسان چیست ؟

 

انسان این موجود اسرار آمیز و به قولی ناشناخته، در طول تاریخ توجه اندیشمندان بسیاری را به خود جلب کرده است و در این باره نظرات مختلفی ارائه داده اند، امّا هیچ یک مدعی نشده اند که انسان را بطور جامع شناخته اند بلکه آنانکه دانششان افزونتر بوده است بیشتر او را اسرار آمیزتر و ناشناخته تر یافته و معرفی کرده اند .

 

بطور کلی مکاتب دینی با توجه به دیدگاه وحیانی خود، انسان را به عنوان اشرف مخلوقات معرفی کرده اند و مکاتب بشری هم او را حیوان مترقی پنداشته اند.

 

از دیدگاه جهان بینی اسلامی ، انسان موجودی دو بعدی است: جسم ظاهری ، و روح و روان .

 

جسم برای انجام اموراتش پنج ابزار که به حواس پنجگانه مشهورند در اختیار دارد: با چشم اشیاء و عالم قابل رویت را       می بیند. با حس شنوایی، صداها را دریافت می نماید ، به کمک  حس بویایی ، بوها را تشخیص می دهد، و به کمک حس چشایی ، مزه ها را تشخیص می دهد و به کمک حس لامسه سردی و گرمی و زبری و نرمی و … را تشخیص می دهد . و عکس العمل متناسب با هریک از این حواس را از خود بروز می دهد.

نیازهای اصلی و اساسی جسم هم عبارتند از : نیاز به هوا ، نیاز

به آب ، نیاز به غذا ، نیاز به همجنس، که اصطلاحاً این نیازها را نیازهای فیزیولوژیک می گویند . که در حد نیاز آدمی و به اندازة کافی در جهان موجودند.

 

روح انسان ، ( که به منظور عدم اطالة کلام از تعریف و بیان ویژگیهای آن و… خودداری می نمایم )([۱]) برای انجام امورات خود دارای ابزار و نیاز هایی است .

 

ابزار روح علم و اراده می باشد که روح از طریق قوة بصر و سمع و قلب دانش ها را کسب می کند و به کمک نیروی اراده موضعگیری متناسب با دانش کسب شده را اتخاذ می نماید .

 

ازجملة مهمترین و اساسی ترین نیازهای روح، نیاز به آرامش است.

 

آدمی به گونه ای است که اگر نیازهایش از طریق درست و صحیح برآورده نشوند ، شتابزده از طریق ناروا به ارضای آنها       می پردازد . مثلاً اگر از طریق صحیح نیاز به غذا برآورده نشود ، بیراهه می رود و با دزدی ، یا با غذای ناپاک ( از سطل آشغال ) نیاز

خود را برطرف می نماید و …

در ارتباط با برآورده نمودن نیازهای روح و روان هم معمولاً ساده ترین راه و سهل ترین گزینه را انتخاب می نماید نه راه درست و طریق مفید را . معمولاً برای کسب آرامش روحی و روانی ، یا سر از باند جنایتکاران در می آورد ، یا به خرافات پناه می برد و یا به میگساری ، شهوترانی ، عیاشی و اعتیاد و نهایتاً خودکشی روی    می آورد ، در حالی که صحیح ترین راه و یگانه نسخة آرام بخش روح و روان ، همان است که کلام خداوند آن را به آدمی           می نمایاند:  الا بذکر الله تطمئن القلوب . ( رعد/۲۸ )   هان آگاه باش و بدان که دلها فقط با یاد ( و عبادت ) خدا آرام می گیرند و بس.

بر همین اساس است که در میان ذاکرین راستین هرگز جنایتکار ، اهل خرافات، میگسار، شهوتران ، عیاش و معتاد وجود ندارد و مسجد روندگان واقعی هرگز ناامید نمی شوند و اقدام به خودکشی نمی نمایند .

سرشت آدمی به گونه ای است که می تواند اعمال و اخلاقش را هم اصلاح و نیکو کند و هم فاسد و زشت نماید ، چون پیمودن هر دو طریق خیر و شر برایش مقدور است .

«$ygyJolù;r’sù $ydu‘qègéú $yg1uqø)s?ur  » [۲]  پس ( خداوند) به او(انسان)  انجام بدی و فسق و فجور ، و نیکی و تقوی را الهام نموده است.

هدف از آفرينش جهان چيست ؟

از دیدگاه اسلام خداوند ،جهان را برای استفاده انسان آفریده است . و در این باره می فرماید:  « uqèd “Ï%©!$# šYn=y{ Nä۳s9 $¨B ’Îû ÇÚö‘F{$# $YèŠÏJy_ »[۳] خداي شما كسي است كه همه ي موجودات و پديده هاي روي زمين را براي شما آفريد .

 

بنابراين ، آدمي حق دارد از هر آنچه كه در جهان است، آن گونه كه خداوند مقرر نموده ، نه آن گونه كه نفس اماره و نيروهاي شر و تمايلات ناروا درخواست مي نمايند ، از نعمت ها بهره مند شود . چون اين نعمت ها از آنِ خداوند است و آنها را براي انسانها آفريده است .

هدف از آفرينش انسان چيست ؟

 

هنگامي كه پديده ها ، اشياء و اسباب و امكانات موجود در محيط پيرامون خويش را نظاره كنيم ، در مي يابيم كه هريك حامل هدفي و براي جلب منفعت و دفع مضرتي بوجود آمده اند … حال راستي بايد هدف خداوند متعال از آفرينش انسان چه بوده باشد كه هر آنچه در زمين قرار داده همه را براي استفاده و      بهره مندي او آفريده است ؟

 

هنگامی که انسان با چنین معمایی روبرو  می شود در پی حل آن بر می آید و می خواهد بداند که هدف از آفرینش او چه بوده است !

 

این معما از جنس عالم شهاده نیست تا بتوان به کمک حواس پنجگانه ، در دایرة شناخت خود قرار دهد . عقل هم از رسیدن به پاسخ این سئوال عاجز و ناتوان است . لذا انسانها در مقابل این معما به سه دسته تقسیم می شوند :

 

-۱  دسته اول کسانی هستند که هر چه بر مغز و نیروی تعقل خود فشار می آورند و به اندیشه و تفکر می پردازند از یافتن پاسخ ناکام می مانند. لذا رهایش می کنند زندگی عادی را درپیش می گیرند و هر گونه که میسر شد زندگی می کنند و  اهمیت نمی دهد. ( هر چه بادا باد ) .

 

از این دسته ، عده ای چنان می پندارند که انسان برای خوردن آفریده شده است لذا با ولع بسیاری به خوردن می پردازند و دچار شکمبارگی سیری ناپذیر می شوند سرانجام به قول خود می خواهند شکمی ازعزا دربیاورند،آنقدر می خورند تا می ترکند …

عده ای دیگر می پندارند برای شهوت رانی و لذت جویی آفریده شده اند ، لذا آنقدر پیش می روند تا اینکه سر از اعتیاد در        می آورند و از مرز خودکشی می گذرند ….   عده ای دیگر …… و……

 

-۲ دسته دوم کسانی هستند که با وجود تلاش زیاد، از یافتن پاسخ ناکام می مانند ، اما این معما آنها را به حال خود رها نمی کند و همچنان بدنبال حل معما هستند اما چون مسیر را غلط می روند به جواب صحیح نمی رسند . اینان همچون دستة اوّل پیش       می روند امّا چون دسته اول ، برای اینان درس عبرت می شوند ، به مرز نرسیده بر می گردند و از فرو افتادن در دام های آنچنانی بدور می مانند، ولیکن چون از یافتن پاسخ صحیح همچنان ناکام       می مانند و یا پاسخ حق را مانع خواسته های خود می یابند از قبول آن سرباز می زنند ، در نتیجه اینان همیشه در حیرت و اضطراب و سرگردانی بسر می برند …..

 

-۳ دسته سوم کسانی هستند که موفق به حل صحیح معما       می شوند و قلبشان در کنار آن آرام می گیرد ، و نفسشان رام      می شود و با اطمینان خاطر در آن راستا گام نهاده و به سیر و صعود می پردازند …

 

آنانکه که به پاسح صحیح معما دست می یابند، به کلام پروردگار گوش جان می سپارند،  آندم  كه مشيّت او بر آفرينش آدمي تعلق گرفت ، فرشتگان را مورد خطاب قرار داد و فرمود :

« …  ’ÎoTÎ) ×@Ïã%y` ’Îû ÇÚö‘F{$# Zpxÿ‹Î=yz ( » . ([۴]) من در زمين جانشيني قرار مي دهم .

 

از این دیدگاه انسان خلیفه و جانشین خداست ، و ادارة جهان و امور زمین به او سپرده شده است :

«… uqèd Nä.r’t±Rr& z`ÏiB ÇÚö‘F{$# óOä.tyJ÷ètGó™$#ur $pkŽÏù »([۵]) خداوند کسی است که شما را از زمین پدید آورد و عمران و آبادانی آن را به شما واگذار کرد .

 

خداوند براي انسان به عنوان جانشين در سرزمین, تكاليفي را تعيين كرده است و از آن ، به عنوان عبادت ياد كرده است و در اين باره  مي فرمايد :« $tBur àMø)n=yz £`Ågø:$# }§RM}$#ur žwÎ) Èbr߉ç۷÷èu‹Ï۹ ». ([۶]) من پريها و انسان را جز براي عبادت خود نيافريده ام .

 

عبادت انسان به صورت کلی دارای دو جنبه است :

 

-۱ فعلیت بخشیدن به استعدادهای بالقوة مفید موجود در نفس خود و جلوگیری از رشد استعدادهای بالقوة منفی موجود در آن .

 

-۲ فعلیت بخشیدن به استعدادهای بالقوة مفید موجود در جهان و جلوگیری از رشد استعدادهای بالقوة منفی موجود در آن .

 

منظور از استعدادهای بالقوة موجود و مفید در نفس آدمی : استعداد کسب علم ، ایمان ، حیات معنوی ، اراده ، رحم و شفقت، بصیرت، حکمت، قدرت، عفو و گذشت، ایثار، شهامت و شجاعت، عطاء و بخشندگی و…. ، و منظور از استعدادهای منفی ، نقطه مقابل استعدادهای مثبت ، همچون : جهل ، کفرو شرک، زندگی پست حیوانی، ضعف اراده و تقلید کورکورانه، ظلم و ستم و شقاوت، ترس و عجز و ناتوانی، بخل و حسادت و …. که بر آدمی لازم است به منظور تحقق عبودیت با کنار زدن موانع ، زمینة شکوفایی استعدادهای بالقوة مثبت و مفید موجود در نفس را فراهم نماید و استعدادهای بالقوة منفی را کنترل و مانع رشد آنها شود…. این یک بخش از وظیفه و عبودیت انسان است .

 

بخش دیگر وظیفة انسان شکوفا ساختن استعدادهای بالقوة مثبت و مفید موجود در جهان همچون ، عمران و آبادانی زمین ، استخراج معادن ، توسعة کشاورزی ، دامداری ، صنعت و…. و کنترل انسانهای سودجو و منحرف از صراط مستقیم در  ممانعت از  توسعة استعدادهای منفی و مضر موجود در زمین همچون : فساد در جو و فضا با توسعة گازهای گلخانه ای ، فساد در زمین با توسعة تسلیحات مخرب و انجام آزمایشات هسته ای و نابودی حیات گیاهی و حیوانی و انسانی ، فساد در بحر و دریا با ریختن زباله های اتمی و صید و شکار بی رویه ، فساد در عالم حیوانات با تبدیل حیوان گیاهخوار به گوشتخوار و درنده ، و پیروزی بر نیروهای مخرب طبیعت می باشد.

 

باید دانست که هدف خداوند متعال از قرار دادن استعدادهای بالقوة مثبت و منفی در وجود انسان و جهان، به منظور ابتلا و امتحان او می باشد تا آنانکه برابر دستورات او عمل می نمایند و حق عبودیت را ادا می کنند ، در بهشت به آنها پاداش نیکو و عمر جاوید عطاء فرماید و آنانکه از وظیفة عبودیت سرباز می زنند برابر عملکرد خود و نمرة کسب کرده در آزمون ، مواخذه و سزا داده شوند. و منظور این فرمودة حضرت رسول (ص) « الدّنیا مزرعه الاخره » دنیا کشتزار آخرت است . همین است . نیک بکاری نیکو برداشتی خواهی داشت بد بکاری ، بد دروی خواهی داشت …

 

بنا براين انسان، خليفه و جانشين، درسرزمين بوده و وظيفه اش عبادت و بندگي پروردگار  مي باشد . با اين توضيح كه انسان به اراده و اختيار خود مي تواند امر خلافت و جانشيني خداوند متعال را بپذيرد و عبوديت و بندگيش را بجا آورد و يا با ميل و ارادة خود از امر خلافت و جانشيني تعیین شده، امتناع ورزد و بجاي عبوديت پروردگار ، دار و دستة شيطان و پيرو هواي نفس اماره باشد …

 

 

 

خلاصه و نتیجه گیری

از دیدگاه جهان بینی غیر دینی، جهان حکم جنگل را دارد که گرگ و پلنگ و شیر ( انسانهای قدرتمند ) از حق طبیعی شکار حیوانات دیگر ( انسانهای ضعیف ) برخوردار می باشند . و این همان چیزی است که علم به ما می گوید و هرکس که جهان بینیش علمی است باید علمی هم عمل کند .

از دیدگاه اسلام جهان برای استفادة انسان خلق شده است ، امّا نه آنچنانکه خود می خواهد بلکه برابر قوانین و مقرراتی که خداوند برای وی وضع نموده است ( همچون قوانین راهنمایی و رانندگی  او را محدود می کند اما این محدودیت به نفع او و نسل – های بعدی است ) . و از این دیدگاه انسان خلیفه و جانشین خدا در سرزمین است و وظیفه اش عبودیت و بندگی است و عبودیت هم به معنی پاکسازی درون خود از تمایلات ناروای شیطانی و مخرب و حیوانی و درنده خویی ، و پرورش و شکوفایی صفات نیکو  در درون خود ، و عمران و آبادانی زمین و جلوگیری از تخریب آن می باشد…

منابع و مآخذ

 

۱– تفسير نور                                  دكتر مصطفي خرم دل

 

۲– احاديث نبوي                             صحاح سته

 

۳– حقيقت توحيد                           دكتر يوسف قرضاوي

 

۴– سلسله درسهاي عقيده             استاد سبحاني

 

۵– چراغي بر فراز راه                      سيد قطب

 

۶– مصطلحات اربعه                        امام ابوالاعلي مودودي

 

۷– لا اله الا الله روح زندگي            محمد قطب ترجمه ولدبيگي

 

-۸  علم چیست ، فلسفه چیست؟   دکتر عبدالکریم سروش

 

مکتب های سیاسی                  دکتر بهاء الدین پازارگاد

[۱] – به منظور آگاهی بیشتر مطالعة جزوة  ” راز آفرینش انسان ” به علاقمندان توصیه  می شود.

[۲] – الشمس / ۸                ۲ – بقره /    ۲۹

۱- بقره /۳۰

[۵] –   هود/۶۱                            ۲-     ذاريات /۵۶