معنی و مفهوم لا اله الاّ الله
در بخش نخست به بیان معانی خالق ، رازق، مدبر ،ملک و مَلک از واژه اله در عبارت لا اله الاّ الله پرداختیم در این بخش به ادامه سایر معانی اله می پردازیم :
۶- لا اله الاّ الله ، لا معبود الاّ الله . نیست معبودی مگر الله .
معبود کسی یا چیزی است که شایسته است دیگران او را اطاعت و بندگی نمایند . همچنانکه یگانه آفریننده و روزی دهنده و مالک و صاحب و قانونگذار فقط الله تعالی است ، یگانه معبود و ذاتی که شایسته است که عبودیت و بندگی شود فقط الله تعالی می باشد .
قرآن الله را به عنوان يگانه اله و معبودي معرفي مي كند ، كه شايسته عبادت مي باشد « وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ … » اسري/۲۳ ( اي انسان) پروردگارت فرمان داده است كه جز او را نپرستيد .
« وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ » انبياء/۲۵ ما پيش از تو هيچ پيغمبري را نفرستاده ايم مگر اينكه به او وحي كرده ايم كه معبودي جز من نيست ، پس فقط مرا عبادت كنيد …
« وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ » توبه/۳۱ بديشان جز اين دستور داده نشده است كه تنها خداي يگانه را بپرستيد و بس ، جز الله معبودي نيست و او پاك و منزه از شرك ورزي و چيزهايي است كه ايشان آنها را انباز قرار مي دهند …
عبادت شامل : شعاير عبادي نماز ، زكات ، روزه ، حج ، جهاد ، امر به معروف و نهي از منكر ، دعا ، نذر ، صدقه ، قرباني ، استعانت و ياري طلبيدن ، خوف و رجا ، خشوع و خضوع و ساير عبادات مي باشد . « وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا » جن/۱۸ مسجدها مختص پرستش خدا است ، و ( در آنها ) كسي را با خدا به فرياد نخوانيد و پرستش نكنيد .
« الدُّعاءُ هوالعباده » رواه ترمذي دعا همان عبادت است
بنابراين جايز نيست كه انسان يكي از اين عبادات را براي غير خدا ( كساني همچون پيامبر ، فرشتگان مقرب ، بندگان صالح خدا و هيچيك ازسايرمخلوقات خدا ) انجام دهد ، چون عبادت براي غير خدا شرك است .. « وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا …» نساء/۳۶ ( تنها) خدا را عبادت كنيد و ( بس ، و هيچ كس و ) هيچ چيزي را شريك او مكنيد .
عبوديت خالص براي خداوند به معني ابراز نهايت خشوع و خضوع همراه با نهايت محبت مي باشد و بايستي بنده با تفكر درباره عظمت و اقتدار خداوند و نعمات بي شمار او با قلبي خاضع و مملو از محبت به عبادت پروردگار بپردازد چون عبادت بدون خضوع و محبت تحقق نمي يابد . « وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ …» بقره/۱۶۵ برخي از مردم هستند كه غير از خدا ، خدا گونه هايي بر مي گزينند و آنان را همچون خدا دوست مي دارند ، وكساني كه ايمان آورده اند خدا را سخت دوست مي دارند ( و بالاتر از هرچيز و هركس به او عشق مي ورزند ) .
« عن عائشه (رض)؛ ان امَ سلمه ذكرت لرسول الله (ص) كنيسهً رأتها بأرض الحبشه ، و ما فيها من الصّور ، فقال : اولئك إذا مات فيهم الرّجل الصالح او العبد الصالح بنوا علي قبره مسجداً و صوّروا فيه تلك الصّور ، اولئك شرار الخلق . فهولاء جمعوا بين فتنه القبور و فتنه التّماثيل » . از حضرت عايشه (رض) روايت شده است كه حضرت ام سلمه (رض) درخدمت پيامبر (ص) از كليسايي در حبشه ، ياد كرد كه در آن تصاوير بسياري مشاهده كرده بود. آن حضرت (ص) فرمود : هرگاه مردصالح و يا بنده اي نيكوكار از ميان آنها فوت مي كرد ، در جنب مقبره اش مسجدي بنا مي كردند و اينگونه تصاوير را در آن نقاشي كرده ( و بر در و ديوار آن مي آويختند) آنان بدترين مردمانند ، زيرا سبب ايجاد فتنه قبر پرستي و فتنه تصاوير شده اند
محبت و احترام سبب گرايش انسان به محبوب و همراهي با او و قبول خواسته هاي او مي شود، مانند محبت و احترام فرزندان نسبت به والدين و اطاعت از آنها در امر تعليم و تربيت . امّا اگر احترام و محبت و بزرگداشت ، بيش از حد معمول نسبت به كسي يا چيزي در دل ايجاد شود موجب قداست محبوب شده و حب او تبديل به عبادت مي شود .
۷- لا اله الاّ الله ، لا مُستعان الاّ الله . نیست فریادرسی مگر الله تعالی .
مستعان کسی یا چیزی است که شایسته است از وی کمک و یاری خواسته شود . معمولاً انسانها به دو طریق از دیگران درخواست کمک و یاری می نمایند و یا از دیگران استعانت می جویند . یکی به صورت عادی و در دایره اخذ اسباب و امکانات مادی ، همچون درخواست آب و غذا برای رفع تشنگی و گرسنگی ، و درخواست از پزشک برای تسکین درد با دارو … نوع دوّم استعانت و طلب یاری به صورت غیر عادی و بدون اخذ اسباب و امکانات مادی می باشد که از آن به دعا یاد می شود .
توجه قلبی و استعانت و طلب کمک و یاری به صورت دعا ، جز از الله از کس و چیز دیگری جایز نمی باشد چون هیچ کس دارای چنان قدرتی نمی باشد که بدون اخذ اسباب مادی به انسان کمک و یاری برساند و حتّی اگر هم به ظاهر بتواند باز چنان استعانتی جایز نمی باشد چون جن و شیاطین هم با اخذ اسباب پنهان از دیدِ ما و به ظاهر بدون اخذ اسباب مادی می تواننند برای دیگران کاری بکنند . در هر حال چنین درخواستی از غیر خدا ، خروج از دایره لا اله الاّ الله می باشد .
« إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ » (فاتحه/۵) فقط از تو استعانت و طلب كمك و ياري مي نماييم .
قرآن بعد از نفي هر گونه قدرت و تواني بر جلب نفع و دفع شر و بلا از سوي هر اله و معبود باطلي، الله را به عنوان يگانه فرياد رس معرفي مي كند . « وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ وَلَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَلَا يَمْلِكُونَ مَوْتًا وَلَا حَيَاةً وَلَا نُشُورًا » فرقان/۳ سواي خدا ، معبودها و فريادرس هايي را برگرفته اند كه چيزي را نمي آفرينند و بلكه خودشان آفريده هايي بيش نيستند و مالك سود و زياني براي خود نبوده و بر مرگ و زندگي و رستاخيز اختيار و تواني ندارند …
« وَلَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ … » يونس/۱۰۷-۱۰۶ و بجاي خدا كسي و چيزي را پرستش مكن و به فرياد مخوان كه به تو نه سودي مي رساند و نه زياني ، اگر چنين كني از ستمكاران و مشركان خواهي شد … اگر خداوند زياني به تو رساند هيچكس جز او نمي تواند آن را برطرف گرداند و اگر بخواهد خيري به تو برساند هيچكس نمي تواند فضل و لطف او را از تو برگرداند ، خداوند فضل و لطف خود را شامل هركس از بندگانش كه بخواهد مي كند …
« وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ » قصص/۸۸ همراه الله معبود ديگري را به فرياد مخوان ، جز او هيچ فريادرس و معبود ديگري وجود ندارد و همه چيز جز ذات او فاني و نابود مي شود ، فرماندهي از آنِ او است و بس و همگي شما به سوي او برگردانده مي شويد …
« إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ » اعراف/۱۹۴ كساني را كه بجز خدا به فرياد مي خوانيد ، بندگاني همچون خود شما هستند ( و كاري از آنان ساخته نيست ) آنان را به فرياد خوانيد ( و از ايشان استمداد جوييد ) اگر راست مي گوييد ( كه كاري از ايشان ساخته است ) بايد كه به شما پاسخ دهند .
اصحاب كهف در ميان قوم خود فرياد برآوردند و گفتند : « رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَهًا … » كهف/۱۴ پروردگار ما ، پروردگار آسمان و زمين است ما هرگز غير از او را به فرياد نمي خوانيم .
« هُوَ الْحَيُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ … » غافر/۶۵ زنده ي جاويد او است ، جز او خدايي وجود ندارد ، پس او را به فرياد خوانيد و عبادت ( و دعا ) را خاص او بدانيد …
« فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ » شعراء/۲۱۳ بجز الله ، اله ديگري را به فرياد مخوان كه ( اگر چنين كني ) از زمره ي عذاب شوندگان خواهي بود …
« وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ…» بقره/ ۱۸۶ و هنگامي كه بندگانم از تو درباره ي من بپرسند ( بگو: ) من نزديكم و دعاي دعا كننده را هنگامي كه مرا مي خواند پاسخ مي گويم .
و خطاب به پيامبر مي فرمايد : « لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ …»آل عمران/۱۲۸ چيزي از كار ( بندگان جز اجراء و فرمان يزدان ) در دست تو نيست ( بلكه همه ي امور در دست خدا است ) . « وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ …. » زمر/۳ كساني كه بجز خدا سرپرستان و ياوران ديگري را بر مي گيرند ( و بدانان تقرب و توسل مي جويند و مي گويند ) ما آنان را پرستش نمي كنيم مگر بدان خاطر كه ما را به خداوند نزديك گردانند . خداوند روز قيامت ميان ايشان ( و مؤمنان ) درباره ي چيزي كه در آن اختلاف دارند داوري خواهد كرد .
۸- لا اله الاّ الله ، لا ربَّ الاّ الله .
قرآن الله را به عنوان يگانه الهِ ربّ معرفي مي نمايد . « اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ » نمل/۲۶ جز الله ، اله و معبودي نيست ، اله و معبودي كه ربّ و صاحب عرش بزرگ و عظيم است . « لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ » دخان/۸ جز او اله و خدايي نيست و او است كه زنده مي گرداند و مي ميراند و ربّ شما و نياكان شما است .
واژه ي ” ربّ “ در پنج معني بكار رفته است :
۱- خالق : « إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ… » اعراف/۵۴ ربّ شما خداوندي است كه آسمانها و زمين را آفريده است .
۲- جلب كننده منفعت و دفع كننده مضرت : « قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ…» يوسف /۲۳ يوسف گفت : پناه برخدا او كه ربّ ( خداي) من است مرا گرامي داشته است. ( احسن مثواي نمونه اي از جلب منافع است ) .
« أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ » فيل/۱ آيا نشنيده اي كه ربّ تو با فيلداران چه كرده است و چه برسر ايشان آورده است .. ( نمونه اي از دفع مضرت است ) .
۳- مالك و صاحب : « فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ » قريش/۳ بايستي ربّ ( مالك و صاحب ) اين خانه ( كعبه ) را بپرستند .
« لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ » انبياء/۲۲ اگر در آسمانها و زمين غير از الله ، اله و خداياني مي بودند ( و امور جهان را مي چرخاندند ) قعطاً آسمانها و زمين تباه مي گرديد ( و نظام گيتي به هم مي خورد ) لذا ربّ ( صاحب ) سلطنت جهان ، بسي برتر از آن چيزهايي است كه ايشان بر زبان مي رانند …
۴- فرمانروا : « فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى » نازعات /۲۴ فرعون گفت : من والاترين ربّ و فرمانرواي شما هستم .
فرعون علاوه بر خداوند خالق ِ هستي به الهه و فريادرسان ديگري اعتقاد داشت ، همچنانكه اطرافيانش گفتند : « وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ… » اعراف/۱۲۷ اشراف قوم فرعون ( بدو ) گفتند : آيا موسي و پيروان او را آزاد و رها مي سازي تا در سرزمين ( مصر آزادانه ) به فساد بپردازند و تو و خدایان و فرياد رسان تو را ترك گويند…
۵- فريادرس :
تمام ( ربّنا ) هاي قرآن متضمن معني فرياد رس است كه در اين دعاها از ربّ ، جلب منفعت و يا دفع مضرتي را خواستار مي شويم « رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِينَ » .اعراف/۱۲۶ پروردگارا ! صبر عظيم به ما مرحمت فرما و ما را مسلمان بميران ( درخواست جلب منفعت شده است ) . « رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ » آل عمران/۱۶ پروردگارا ! ما ايمان آورده ايم ، پس گناهان ما را ببخش و ما را از عذاب آتش دور بدار. ( درخواست دفع مضرت شده است ) .
(( هشدار و تهديد قرآن )) : قرآن در تهديد مشركان مي فرمايد: « الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ » ق/۲۶ آن كس كه با الله موجود ديگري را به عنوان اله برگزيده است پس او را به عذاب سخت ( دوزخ ) بيندازيد .
(( موضعگيري درست )) : خداوند خطاب به پيامبر و به تبع آن خطاب به مؤمنين مي فرمايد: « قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ » انعام /۱۹ ( اي پيامبر ) بگو الله ، يگانه اله واحد است و من از آنچه ( جاندار و بي جان ) انباز خدا مي كنيد بيزارم .
خلاصه مفهوم لا اله الاّ الله
– خالق ، رازق ، مدبر…
– فرمانروا ( قانونگذار )
لا اله – فرياد رس – شايسته توجه قلبي
الا الله – – معبود – شايسته پرستش
كسي جز الله – شايسته اطاعت محض
نيست
-رب – خالق
– جلب كننده منفعت ودفع كننده مضرت
– مالك و صاحب
– فرمانروا
– فريادرس
پيرو « لا اله الا الله » كسي است كه با علم و بصيرت به وجود خداوند متعال به او به عنوان آفريننده و مدبر عالم هستي ايمان دارد و فقط او را به عنوان رازق و روزي رسان همه مخلوقات مي شناسد و ساير اشياء و اشخاص را فقط اسبابِ كسب رزق و روزي مي داند . همچنين خداوند متعال را به عنوان يگانه معبود شايسته اي مي شناسد كه او را عبادت ( و براي كسب رضايش نماز ، زكات و روزه و حج و جهاد و نذر و قرباني و صدقه و دعا و نيايش بجا آورده و با او راز و نياز و… ) نمايد و در تمام جوانب زندگي ( اجتماعي ، اقتصادي ، فرهنگي و سياسي ) فقط قوانين و احكام او را منهج و برنامه زندگي خود قرار دهد و فقط از او اطاعت و فرمانبرداري نمايد. و در دعا و راز و نيازهايش جز به الله به كس ديگري توجه قلبي ننمايد و كس ديگري را جز الله ، فريادرس ومالكِ سود و زيان و جلب كننده منفعت و دفع كننده مضرت نشناسد . و به پزشك و دارو هم به عنوان اسبابي بنگرد كه در صورتي كه اراده خداوند متعال بر مؤثر واقع شدن آنها تعلق بگيرد ، مفيد و مؤثر واقع خواهند شد ، و خود شفا دهنده مطلق نيستند و الاّ كسي در بيمارستانها جان نمي سپارد.
بنابراين اگر كسي اينگونه به كلمه « لا اله الا الله » ايمان و اعتقاد قلبي داشته باشد و به مقتضاي آن عمل نمايد و برخلاف آن رفتاري از خود بروز ندهد ، مؤمن به ” لا اله الا الله “ و موحد شناخته مي شود و اميد است مشمول اين فرموده حضرت (ص) قرار بگيرد كه فرمايد : « مَن لَقَي اللهَ لاَ يُشرِك بِهِ شَيئاً دَخَلَ الجَنَّه » هركس خداوند متعال را در حالي ملاقات كند كه( در هیچ یک از موارد فوق الذکر) نسبت به او شرك نورزيده باشد ، وارد بهشت مي شود .
امّا آنانكه به بخشي از معني و مفهوم ” لا اله الا الله “ ايمان مي آورند و به بخش ديگر ايمان نمي آورند . در زمره مؤمنان محسوب نمي شوند ، بلکه در زمره كساني قرار مي گيرند كه خداوند متعال درباره آنها مي فرمايد:« أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ » (بقره/۸۵ ) آيا به بخشي از (دستورات) كتاب ( آسماني ) ايمان مي آوريد و به بخش ديگر كفر مي ورزيد ؟! براي كسي كه از شما چنين كند ، جز خواري و رسوايي در اين جهان نيست ، و در روز رستاخيز به سخت ترين شكنجه ها برگشت داده مي شوند ، و خداوند از آنچه كه مي كنيد بي خبر نيست .